غم تولد یا birthday blues
این احساس اشاره به افسردگی، تنهایی یا غم دارد که برخی افراد در روز تولد یا پیرامون روز تولد خود تجربه میکنند. شاید برایتان سوال شود. مگر می شود؟؟؟ چون ما انتظار داریم تا روز تولد خود را با جشن و پایکوبی آغاز کنیم و در کنار خانواده و دوستانمان به اتمام برسانیم. اما علیرغم انتظار، که روز تولد باید مناسبتی شاد باشد، برخی افراد ممکن است احساس ناامیدی، غم یا حتی اضطراب را تجربه کنند. فارغ از مسائل اجتماعی این پدیده یک مساله جهانی است و متاسفانه آمار و ارقام نشان می دهد که خود کشی بر اثر این اتفاق شایع است. اما مهم است که توجه داشته باشیم که همه افراد، غم تولد را تجربه نمیکنند و شدت این حالت میتواند از فردی به فرد دیگر متغیر باشد.
تجربه تیرگی تولد اغلب با عوامل روانشناختی مرتبط است. در ادامه، به چند مورد اشاره خواهم کرد.
ما در روز تولد انتظار داریم تا مورد توجه قرار بگیریم از طرف خانواده، دوستان، عشق زندگیمون و …پس تولد به طور معمول با شادی، جشن، و تجربیات مثبت همراه است. هنگامی که این انتظارات برآورده نمیشوند، ما غم، نا امیدی و یا حتی احساس بی ارزش بودن را تجربه می کنیم.
تولد به عنوان یک شاخص زمان برای ماست که بر اساس آن دستاوردهای مهم زندگی خود را ارزیابی می کنیم. مثلا میگیم تا ۳۰ سالگی ازدواج می کنم یا تا ۳۲ سالگی بچه دار میشم. من حتما باید تا سن ۳۵ سالگی بار خودمو بسته باشم و یک بیزینس معتبر داشته باشم. تا ۲۴ سالگی فرصت دارم تا به یک کشور دیگه مهاجرت کنم و جملاتی از این قبیل که برای همه ی ما آشناست. متاسفانه افراد در روز تولدشان ارزیابی می کنند که کجای اهداف خود هستند و تا رسیدن به آن چقدر فاصله دارند. این ارزیابی میتواند احساسات مختلفی را ایجاد کند، به خصوص اگر احساس کنند که به دلخواه خود نرسیدهاند. اما آیا برای این ارزیابی ها شاخصی وجود دارد؟ چه کسی می تواند سن ازدواج، سن مهاجرت، سن بچه دار شدن را مشخص کند؟
رسانههای اجتماعی و انتظارات جامعه از یک تولد با شکوه و مجلل، میتوانند به این پدیده، منجر شوند. دیدن دیگران که به نظر میرسد به شیوههای بزرگ جشن میگیرند، ممکن است احساس ناکامی یا تنهایی را در ما ایجاد کند. اما آیا تمام مواردی که ما در فضای مجازی می بینیم حقیقت است؟
تولد همچنین به عنوان یک یادآور از فرآیند پیر شدن و رسیدن به پایان زندگی عمل میکند. برخی افراد ممکن است ترس از مرگ یا گرفتن بیماری به دلیل بالا رفتن سن، یا از دست رفتن زیبایی را متصور شوند و به دنبال آن، اضطراب یا غم مرتبط با گذشت زمان را تجربه کنند.
این پدیده را بیشتر در برهه های خاصی از زندگی مانند نزدیک به دهه های ۳۰-۴۰-۵۰ تجربه می کنیم و برای آن دسته از افرادی که این غم را تجربه می کنند، متناسب با سنشان، بسیار جدی و دردناک است. پس بهتره که این احساسات را عمیق بررسی کنیم و با یک درمانگر مطرح کنیم.
استراتژیهای مقابله با غم تولد یا birthday blues
به یک روان شناس مراجعه کنید و در مورد احساسات خود خالصانه صحبت کنید. بدون در نظر گرفتن مثبت یا منفی بودن این احساسات و بدون ترس از قضاوت، نسبت به احساس خود آگاه شوید. همچنین در مورد انتظارات خود صحبت کنید. درمانگر به شما کمک می کند تا انتظارات قابل قبول و منطقی برای خود داشته باشید تا از احساس ناامیدی و ناکامی جلوگیری شود. همچنین با استفاده از تکنیکهای شناختی-رفتاری می توانید الگوهای فکری منفی را خط بزنید و آنها را با دیدگاههای سازنده و مثبت جایگزین کنید. توانایی مدیریت استرس و تمرکز بر لحظه را با تکنیکهای ذهنآگاهی یاد بگیرید چرا که میتواند در کاهش اضطراب مرتبط با تولد موثر باشد. جلسات درمانی میتوانند به عنوان یک فضایی برای رشد شخصی و انعکاس ارزشها و اهداف شما عمل کنند. گاهی ما دست آورد های خود را کم می شماریم و برای آن ها ارزش قائل نیستیم. صحبن کردن با یک روان شناس باعث می شود که به طور حقیقی و بر اساس شرایط زندگی خودمان، خود را ارزیابی کنیم. همان طور که بارها و بارها گفتم، تمام آدم ها منحصر به فرد و زیبا هستند و تجربیات متناسب با خودشان را دارند. در این مساله هم استثنا وجود ندارد. به یاد داشته باشید که هر فرد تولد خود را به شیوهای منحصر به فرد تجربه میکند. کافیست که از لحظه ی حالمان لذت ببریم چرا که در کنترل تولد و مرگ هیچ قدرتی نداریم، تمام قدرت ما در ساختن زندگی است.
مطالب مرتبط : اثرات طلاق بر روی کودکان