مهاجرت یا تبعید
مهاجرت یک مسیر پرپیچ و خم و پر از راز است که امروزه بسیاری از هموطنان ما یا به خواست خود و یا براساس اجبار خانواده یا جامعه باید آن را طی کنند. هدف من از فعالیت تخصصی در این حوزه این است که با کسب آگاهی نسبت به تغییرات به وجود آمده، با کمک هم بتوانیم بر چالش های روحی و روانی که هر روزه در اثر مهاجرت با آن ها رو به رو هستیم، دست و پنجه نرم کنیم. من نرگس باباخانی هستم و افتخار این را دارم که در این مسیر همرازتان باشم. به امید این که تجارب فردی و شغلی من در جلسات مشاوره با مهاجرین در خارج از کشور، بتواند مسیر شما را روشن تر و هموارتر سازد
احساس تعلق ساختن بعد از مهاجرت
این که چند سال از مهاجرت شما گذشته باشد اهمیتی ندارد . واقعیت این است که تا زمانی که شما به کشور جدید احساس تعلق نداشته باشید، زندگی شما شبیه به یک مسافرت طولانی مدت است که مدام در این فکر هستید که چه زمانی به خانه باز میگردید. این بلاتکلیفی باعث می شود که پریشان باشید و تاب آوری خود را از دست دهید بنابراین ساختن احساس تعلق مهم ترین فاکتور موفقیت یک مهاجر است. این که بعد از چندسال میزان احساس تعلق شما چقدر است، اهمیت دارد.
مراجعینی داشتم که بعد از 10 سال مهاجرت معکوس داشتند. زمانی که با آن ها صحبت می کردم، از دست آورد های این سال ها صحبت میکردند. مدارک دانشگاهی، شغل و … اما باید به خاطر داشته باشیم که دست آوردهای ما در کشور جدید لازمه ی احساس تعلق نیست. ممکن است براساس یک برنامه ی از پیش تعیین شده بعد از ورود به کشور جدید مدارک مختلفی را کسب کنیم. شغل جدید به دست آوریم و حتی مال و اموال زیادی را بدست آوریم اما به دلیل نداشتن احساس تعلق هیچ گاه احساس خوشبختی نداریم. این عزیزان سال هاست که مهاجرت کردند اما متأسفانه هر روز بیشتر از روز قبل به دنبال خانه قبلی، دوستان قبلی، شغل قبلی و زندگی قبلی هستند و این دوگانگی باعث ایجاد عدم رضایت و شادی در زندگی مهاجرین می شود.
اولین نکته ای که باید در نظر بگیریم این است که احساس تعلق ساختنی است و نیاز به استمرار دارد. مجموعه ای از قدم های کوچک و آگاهانه که در نهایت منجر به داشتن احساس تعلق می شود. انتظار نداشته باشیم که این احساس یک شبه در ما ایجاد شود. مغز ما در تلاش است که ثابت کند احساس تعلق ما تنها نسبت به سرزمین مادری ماست و ما نمی توانیم به کشور جدید احساس تعلق داشته باشیم. در صورتی که ایجاد و ساختن احساس تعلق برای ما ضروری است.
مهاجرت یکی از مواردی است که احساسات ما را به شدت تحت تأثیر خودش قرار می دهد. به همین دلیل است که ثبات هیجانی و مدیریت بحران در مسیر مهاجرت اهمیت دارد. در این خصوص مقاله ای در سایت دارم که پیشنهاد می کنم حتما مطالعه کنید.
مطالب مرتبط : چطور در مهاجرت ثبات هیجانی داشته باشیم
اما ساختن احساس تعلق را از کجا شروع کنیم؟
بار ها و بارها تاکید کردم که یادگرفتن زبان و فرهنگ کشور میزبان بسیار تأثیرگذار است و مهمتر از فرهنگ، زبان است.
زبان و فرهنگ قدم های اولیه در ساختن احساس تعلق هستند. یادگیری زبان یعنی ارتباط با دیگران و به این ترتیب زمانی که در محیط قرار می گیریم و با مردم صحبت میکنیم، آهسته در فرهنگ جدید ادغام می شویم.
بعد از یادگیری زبان، دومین قدم شناختن تفریحات مورد علاقه شما در کشور جدید است. به دلیل این که محیط و فرهنگ متفاوت است ممکن است تفریحات قبلی مناسب کشور میزبان نباشد. به خودتان اجازه کنجکاوی و تجربه اتفاقات جدید را بدهید. ممکن است که با برخی از تفریحات کشور جدید همخوانی نداشته باشید اما این فرصت در اختیار شماست تا جستجو کنید و خودتان را با هیجان های جدید وفق دهید. باید بروید و ببینید و انجام دهید و خودتان را در محیط های جدید قرار دهید تا در نهایت بتوانید خوب و بد خودتان را پیدا کنید و چیزهای جدید را یاد بگیرید. به این فرایند تجربه گرایی در مهاجرت می گویند که برای مهاجرین حیاتی است. اگر دوست دارین در این خصوص بیشتر بدانید پیشنهاد می کنم حتما مقاله “تجربه گرایی در مهاجرت” را مطالعه کنید.
مهم ترین نکته در این فرآیند صبراست. صبر یکی از ویژگی هایی است که در ساختن احساس تعلق اهمیت دارد و سلاح قوی شماست.
داشتن گروه های دوستی یکی از مؤثرترین و قوی ترین راهکارها برای ساختن احساس تعلق است این گروه ها الزاما نباید هم زبان و هم وطن شما باشند. این گروه ها باعث می شود که ما احساس نکنیم که در گروه اقلیت قرار داریم . حضور افراد دیگری مانند ما باعث می شود که قوت قلب داشته باشیم. آیا لازم است که دوستی های ما ریشه دار باشد؟ خیر. این دوستی ها لازم نیست به اندازه دوستی های ایران شما عمیق و طولانی باشند. بدون شک شما نمی توانید صمیمیتی که با دوست 12ساله خود تجربه کردید در این گروه ها تجربه کنید و نیازی هم به این صمیمیت ندارید. ما حتی اگر در کشور مادری خود هم بودیم، بعد از مدتی گروه های دوستی ما با توجه به رشد و تغییر ما عوض می شدند، در زمان مهاجرت، مخصوصاً در سال های اول باید حریم شخصی خودمان را حفظ کنیم. نیازی به صمیمیت های شدید و افراطی نیست. ساختن رابطه درست و اصولی نیاز به زمان دارد و سرعت صمیمیت خواهی شما تنها باعث می شود که فرد مقابل بترسد و از شما فاصله بگیرد، پس یک شبه راه صدساله را طی نمی کنیم. در این گروه ها به دنبال انرژی خوب و احساس خوب باشیم و با کمال گرایی به رابطه های دوستی نگاه نکنیم. داشتن روابط باعث می شودکه کمتر به گذشته نگاه کنید و حس تنهایی کمتری را تجربه می کنید
یکی دیگر از راه های ساختن احساس تعلق، داشتن یک فعالیت اجتماعی، بیرون از محیط خانه است. مهم نیست که به پول آن احتیاج دارید یا خیر که در اکثر مواقع از لحاظ مالی هم به آن نیاز داریم. اما جدا از بحث مالی باید زمانی از روز را بیرون از محیط خانه مشغول به کاری شویم که احساس شایستگی را در ما تقویت می کند. داشتن شغل باعث می شود که ما احساس مفیدبودن داشته باشیم. همانطور که قبل تر اشاره کردیم در این پروسه باید صبور باشیم. بدون شک در ابتدای مسیر مهاجرت شاید شغلی که مدنظر و مناسب شماست را پیدا نکنید. به هر شغلی به عنوان کسب تجربه نگاه کنید تا شغل مناسب خودتان را پیدا کنید. زمانی که با گذشته خود زندگی می کنیم انگار مهاجرت نکردیم، بلکه مانند این است که تبعید شدیم، بنابراین باید آگاهانه قدم ها را برداریم تا احساس تعلق را شکل دهیم.
آخرین قدم شناختن احساسات است.
مهاجرت فرایندی است که احساسات ما را دستخوش تغییرات گسترده ای می کند. احساسات ما هر روز بالا و پایین می شوند. یک روز خوشحالیم از مهاجرت و روز دیگر با خودمان می گوییم که ای کاش هیچ وقت وارد این مسیر نمی شدیم.
پس با توجه به نوسان احساسات و عدم ثبات هیجانی در مهاجرت، باید شناخت کافی نسبت به احساسات داشته باشیم.
گاهی اوقات به گذشته چنگ می زنیم و ترس از رها کردن داریم و بسیاری از احساسات نادرست ما ناشی از این ترس است. این ترس مانع از تجربه های جدید می شود و باعث می شود ما ترجیح بدیم در منطقه امن خود باقی بمانیم حتی اگر آن منطقه امن مورد دلخواه ما نباشد. این ترس باعث می شود که خودمان را باور نداشته باشیم و قدم از قدم برنداریم و تمام ناشناخته ها برای ما در حد همان ناشناخته باقی می ماند.
مهاجرت یعنی زندگی واقعی خود را زندگی کنیم نه این که خاطرات را زندگی کنیم. زمانی که برای برگشت به ایران تحت عنوان مسافرت یا هر عنوان دیگری روزشماری می کنیم، در واقع مهاجرت نکردیم بلکه به کشور دیگری تبعید شدیم.
ما وظیفه داریم که برای نجات خودمان احساس تعلق را ایجاد کنیم، باید آگاهانه قدم برداریم و در این مسیر حرکت کنیم. تصمیم های کوچکی که در سال های اول مهاجرت می گیریم می تواند آینده ما را دگرگون کند. در این مسیر می توانید روی همراهی من حساب کنید. من نرگس باباخانی هستم و افتخار این را دارم که در پروسه ی مهاجرت و غلبه بر چالش های آن همراه و همرازتان باشم.
در این مقاله به موضوع مهاجرت یا تبعید پرداختیم جهت کسب اطلاعات بیشتر درباره مهاجرت میتوانید از صفحه مقالات ما دیدن نمایید.