بررسی نظریه یونگ و کاربرد آن در درمان
نظریه یونگ، که به عنوان یکی از پایهگذاران روانشناسی تحلیلی شناخته میشود، بر چندین مفهوم کلیدی استوار است که در ادامه با این مفاهیم آشنا می شویم. این مفاهیم عبارتند از:
یونگ بر این باور بود که در کنار ناهشیار شخصی، یک ناهشیار جمعی نیز وجود دارد که حاوی الگوها و نمادهایی است که به صورت مشترک در میان تمام انسانها وجود دارد. از ظرف دیگر او در ادامه آرکی تایپ ها را معرفی کرد .آرکیتایپها الگوها یا نمادهای اولیهای هستند که در ناهشیار جمعی وجود دارند و در فرهنگها، اسطورهها و رویاها نمود پیدا میکنند. مثالهایی از آرکیتایپها می توان گفت شامل مادر، پدر، قهرمان و معشوق میشوند. یونگ معتقد بود که فرایند رشد شخصی و روانی انسان، به سمت تحقق و ادغام جنبههای مختلف شخصیت و رسیدن به فردیت است. این فرایند شامل پذیرش و ادغام آرکیتایپها و جنبههای ناهشیار است. او در ادامه اعلام کرد که هر شخص دارای سایه است. سایه بخشی از شخصیت است که جنبههایی را شامل می شود که فرد تمایل دارد از آنها اجتناب کند یا آنها را نادیده بگیرد. این بخش معمولاً حاوی خصوصیاتی است که فرد آنها را منفی یا نامطلوب میداند. اما از وجود آن ها در خود بی خبر است و معمولا این خصوصیات را در دیگران می بیند و از آن ها انتقاد می کند. یونگ آنیما و آنیموس را به عنوان جنبههای زنانه و مردانه ناهشیار معرفی کرد که در هر فردی وجود دارند و نقش مهمی در روابط و فرایند فردیتسازی ایفا میکنند. یونگ بر این باور بود که رویاها و سمبلها راههایی هستند که از طریق آنها ناهشیار با هشیار ارتباط برقرار میکند و اطلاعات مهمی درباره فرایندهای ناهشیار به ما میدهند.این مفاهیم در کارهای یونگ و تحلیلهای بعدی دیگر روانشناسان تحلیلی گسترش یافت و تأثیر عمیقی بر روانشناسی، فرهنگ، هنر، و فلسفه داشت. در ادامه به این می پردازیم که این نظریه در درمان چه کاربردی دارد.
مطالب مرتبط : اختلال بدشکلی بدن ، کلینیک روانشناسی ، چگونه قدرت مغز خود را افزایش دهیم
استفاده از نظریه یونگ در درمان روانشناختی شامل چندین جنبه اصلی است:
تحلیل رویاها: یونگ بر این باور بود که رویاها پیامهایی از ناهشیار هستند که به فرد کمک میکنند تا از درون خود آگاه شود. درمانگرانی که از رویکرد یونگی استفاده میکنند، به تحلیل و تفسیر رویاهای بیماران میپردازند تا به آنها در شناخت بهتر خود و مسائل ناهشیارشان کمک کنند.
کار با آرکیتایپها و سایه: درمانگران ممکن است به بیماران کمک کنند تا با آرکیتایپهای خودشان، به ویژه با سایه یا جنبههای پنهان و نادیده گرفته شدهی شخصیت شان، ارتباط برقرار کنند. این کار میتواند به افراد کمک کند تا جنبههایی از خود را که ممکن است از آنها اجتناب کرده یا نادیده گرفته باشند، بپذیرند و ادغام کنند. فراموش نکنیم که پذیرش همیشه اولین قدم برای تغییر است.
فردیتسازی: فرآیند فردیتسازی در درمان یونگی به معنای کار بر روی رشد شخصی و تحقق پتانسیل کامل فرد است. این شامل درک و پذیرش همه جنبههای خود، هم مثبت و هم منفی، و یافتن معنا و هدف در زندگی است.
تحلیل سمبلها و استفاده از خلاقیت: درمانگران ممکن است از راه هایی خلاقانه مانند نقاشی، نوشتن، یا ساخت داستانها برای کمک به بیماران در برقراری ارتباط با ناهشیارشان استفاده کنند. این کار به فرد کمک میکند تا احساسات و تجربیات خود را به شکل سمبلیک بیان کند.
کار بر روی روابط و تعاملات: توجه به روابط فردی و تعاملات بین فردی میتواند به فرد کمک کند تا از طریق درک بهتر جنبههای آنیما و آنیموس خود، روابط سالمتری را تجربه کند. استفاده از این رویکردها در درمان یونگی میتواند به افراد کمک کند تا به شناخت عمیقتری از خود دست یابند، از تنشها و مشکلات روانی خود آگاه شوند و به سمت تعادل و هماهنگی درونی حرکت کنند.
حال با استفاده از یک مثال چگونگی استفاده از نظریههای یونگ در درمان روانشناختی را بررسی کنیم:
مراجع، یک خانم 30 ساله است که با احساس اضطراب و بیهدفی به یک رواندرمانگر مراجعه میکند. او در روابطش با دیگران دچار مشکل است و احساس میکند که نمیتواند خود واقعیاش را بروز دهد.
در جلسات درمانی، مراجع از رویاهایی صحبت میکند که اغلب در آنها احساس گمشدگی دارد. درمانگر با استفاده از رویکرد یونگی، به مراجع کمک میکند تا مفاهیم و نمادهای این رویاها را تحلیل کند و به درک بهتری از نیازها و ترسهای ناهشیار خود برسد. درمانگر متوجه میشود که مراجع تمایل دارد برخی از جنبههای شخصیت خود مانند خشم یا ناامیدی را نادیده بگیرد. با تشویق مراجع به پذیرش و کار بر روی این جنبههای “سایه”، درمانگر به او کمک میکند تا به تعادل روانی و درک بهتری از خود دست یابد.
درمانگر بر روی تقویت فرآیند فردیتسازی مراجع کار میکند. این شامل کمک به او برای تعریف اهداف و معنا در زندگی اش است، به گونهای که هم خود واقعیاش را بپذیرد و هم به سمت رشد شخصی حرکت کند. درمانگر مراجع را تشویق میکند تا از طریق نقاشی یا نوشتن، احساسات و افکار خود را بیان کند. این کار به مراجع کمک میکند تا با ناهشیار خود ارتباط برقرار کرده و به درکی عمیقتر از نیازها و خواستههای خود برسد.از طرف دیگر درمانگر به مراجع کمک میکند تا الگوهای رفتاری خود در روابط را شناسایی کند و به درک بهتری از نحوه تأثیر آرکیتایپها و جنبههای آنیما و آنیموس خود بر روابطش برسد. این کمک میکند تا مراجع بتواند روابط سالمتر و صادقانهتری برقرار کند.
در این مقاله به بررسی نظریه یونگ و کاربرد آن در درمان پرداختیم در صورت هر گونه ابهام می توانید با مجموعه همرازان تماس حاصل فرمایید.
سحر پاکدامن ساوجی