اعتیاد به الکل
امروزه نوشیدن الکل در بین افراد مخصوصا در سنین پایین رایج شده است. من نرگس باباخانی هستم و در این مقاله سعی دارم از تجربه ی یکی از مراجعینم با شما صحبت کنم. توجه داشته باشید که در این مقاله واژه ی الکلی برای فردی استفاده می شود که معتاد به خوردن نوشیدنی های الکلی است و بدون مصرف آن نمیتواند زندگی روزمره خود را پیش ببرد.
مراجع من خانمی ۳۵ ساله است که به مدت ۱۰ سال با یک فرد الکلی رابطه دارد. جالب است بدانید که پدر این خانم هم معتاد به مصرف نوشیدنی های الکلی بوده است. زمانی که برای اولین بار او را در اتاق مشاوره دیدم با دختر زیبایی رو به رو شدم که مدام چشمانش را از من پنهان میکرد. شکایت اصلی او از خودش بود. میگفت « اغلب مضطرب و نگران هستم، احساس خجالت دارم و توانایی ابراز وجود در جمع را ندارم»
مطالب مرتبط : خیانت با روان ما چه می کند؟
یکی از ویژگی های بارز فرزندان والدین الکلی احساس نا امنی روانی است. آنها دچار تزلزل شخصیتی هستند و خشم درونی شدیدی را نسبت به والدین خود تجربه میکنند. در چنین خانواده هایی معمولا اعتیاد والدین به الکل یا مواد مخدر به عنوان یک راز خانوادگی تلقی می شود و تمام اعضای خانواده موظف هستند از این راز نگه داری کنند. تظاهر به عادی بودن شرایط زندگی و آبروداری نقطه ی اتصال این خانواده ها است.
برای حل این مشکل به نظر می رسد در ابتدا، خانواده باید اهمیت مشکل را درک کند اما این طور نیست. فرد معتاد، این مشکل را به کل انکار میکند و اگر یکی از اعضای خانواده با او وارد جنگ شود به بدترین شکل ممکن به روان او و حتی گاهی به صورت فیزیکی به او آسیب میزند. بنابراین اعضای خانواده یاد میگیرند که برای مراقبت از خود، حضور فرد را انکار کنند و بعد از مدتی، جهت حفظ آرامش خانه، رفتار های او را توجیه می کنند. اما حفظ این راز خانوادگی چندان آسان نیست. به همین دلیل اعضای دیگر خانواده، ارتباط خود را با محیط بیرون قطع می کنند. به خودشان دروغ میگویند، خجالتی هستند، اعتماد به نفس ندارند، درگیر استرس و اضطراب هستند که مبادا این راز، آن ها را بی آبرو کند و در نهایت روابط اجتماعی آن ها رفته رفته کم می شود. حال در نظر بگیرید که فرزندی در این خانواده وجود دارد. نه تنها مهارت های اجتماعی را یاد نمی گیرد بلکه غیر از پدر و مادرش هیچ کس را برای ارتباط ندارد. خبر بد این است که دست و پنجه نرم کردن با چالش های اعتیاد به قدری طاقت فرساست که دیگر زمانی برای توجه به کودک باقی نمی ماند. بنابراین کودک برای جلب توجه ممکن است دست به هرکاری بزند مانند دزدی یا دعوا کردن، تا به والد خود بگوید به من توجه کنید.
مطالب مرتبط : ترک کردن جلسات مشاوره
حال برمیگردیم به موضوع همسر الکی. در حالت عادی این فرزندان با خودشان عهد می بندند که هیچ گاه فردی را که الکل مصرف می کند، به زندگی خود راه ندهند و یا وارد رابطه های خشن و پر از آسیب نشوند اما متاسفانه ما در بزرگسالی به دنبال تکرار الگوهایی هستیم که در کودکی آموخته ایم حتی اگر این تجربیات برای ما دردناک باشد. آشنا بودن با الگو های رفتاری باعث می شود که اضطراب در ما کاهش پیدا کند که به این پدیده، در علم روان شناسی وسواس تکرار میگوییم.
مراجع در اتاق درمان بیان می کند که زمانی که متوجه شدم فرد مورد علاقه من اعتیاد به مصرف الکل دارد با خود گفتم من راه و رسم سازگاری با این افراد را به خوبی بلدم و میتوانم به او کمک کنم تا ترک کند. او همان طور که خود را مسئول رفتار پدر می دانسته حالا هم مسئول رفتار همسر میداند.
پذیرش رفتار نامناسب در این فرزندان، روز به روز در حال افزایش است. به دلیل این که بینشی از رفتار نرمال ندارند، گمان می کنند ارتباطی بین عشق و از خودگذشتگی آن ها وجود دارند و عشق و خشم را در کنار هم می پذیرند.
اعتیاد به الکل میتواند تاثیرات مختلفی در زندگی مشترک شما داشته باشد. این تاثیرات ممکن است از نظر فیزیکی، روانی، و اجتماعی بر روابط شما و فرزندان شما تأثیر بگذارد پس به عنوان شخصی که در یک رابطه با فرد معتاد به الکل هستید، مراقبت از خودتان بسیار مهم است و ارجحیت دارد.